کد مطلب:150217 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

یأس چرا؟
همه چیز در دست فرهنگ اموی بود و حسین علیه السلام در مقابل آن همه آهنگ تبلیغ یأس، نشان داد كه، می شود كاری كرد، و آن كار جز تلاش برای حاكمیت دین نیست و نفس این تلاش كار است و تحرك و فعالیت، چه با ماندن و چه با شهید شدن. آن كس كه در این راه تلاش نمود، آن كاری را كرده كه باید بكند و حتما به آن نتیجه ای كه می خواهد برسد، می رسد. یعنی در حكمت حسینی آنچه بر باد رفته است حیله های معاویه است نه خون حسین علیه السلام. پس باید هیچگاه در هیچ شرایطی حكمت حسینی را از نظرگاه ها دور نداشت وگرنه آهنگ اموی - رمی، نشاط قلب ها را منجمد می كند، و پوچی را به زندگی ها می كشاند.

آری گفتیم:

آن هایی كه حكمت حسینی را نمی شناسند آدم های سرد و دل مرده و مأیوس و گرفتار روزمرگیهای زندگی و مرده ی مرده ی مرده اند. زنده باد این بیرق اباعبدالله علیه السلام كه حقا نشاطآفرین است. و مرده باد كاخ سبز معاویه كه انسان را منجمد می كند. حال خودتان جای خود را پیدا كنید. تلاش كنید ببینید امام حسین علیه السلام در چه شرایطی بوده است؟ این خیلی مهم است. فقط به خواندن جملات «فرزدق و حاكم مدینه و جعفر بن ابیطالب» بسنده نكنید؛ بگردید آن


شرایط را بشناسید و ببینید امام حسین علیه السلام در آن شرایط چه كار كردند؟ مقداری از عظمت امام و حكمت عالیه آن حضرت در راستای شناخت شرایطی كه حضرت در آن شرایط حركت خود را شروع كردند آشكار می گردد، و آن وقت است كه تكلیف ما بخوبی روشن می شود.

در زمان نهضت حضرت سیدالشهداء اكثر پیرمردان در قید حیات، عهد پیامبر صلی الله علیه و آله را درك كرده بودند. ممكن است خود پیامبر صلی الله علیه و آله را ندیده بودند ولی عهد و جو آن زمان را لمس كرده بودند، چه شد كه این ها سكوت كردند؟ این ها خوب می دانستند كه معاویه فاسق است، پس چرا سكوت كردند و این سكوت چه زیان هایی داشت؟ و چه كسانی باید این سكوت را بشناسند؟